مناجات امام زمان (عج)
شب تا سحر جز نام تو نجوا ندارد
کی گفته که عاشق شب یلدا ندارد
دلداده تنها لذتش دیدار یارست
وابستگی به لذت دنیا ندارد
میسوزم و میسازم و عمری با فراقت
پروانه جز آتش که جایی را ندارد
مارا به عنوان غلامت می شناسند
بی تو کسی کاری به کار ما ندارد
ای خوش بحال آنکه مثل مهزیار ست
جز دیدن تو سرش رویا ندارد
از دیدنت محرم می ماند یقینا
چشمی که رنگ و بویی از تقوا ندارد
وقتی که جای بهرت از ما خیمه توست
دیگر برای روسیاها جاندارد
تازنده ام میبینمت یا نه بگو که
این نوکرت توفیق دارد یا ندارد؟
گرچه بدم اما تورا میخواهم آقا
گر چه بدم امّا تو را می خواهم آقا
مجنون
تمنّایی به جز لیلا ندارد
خوشبخت آن که انتخابش کرده ای تو
بدبخت آن
که این لیاقت را ندارد
هر جای هیأت که نشستم فیض بردم
پایین و بالا مجلس آقا ندارد
امشب میان خیمه گاهی روضه هایت
پامنبرت جایی برای ما ندارد؟
زینب حسینش را تماشا کرد امشب
این فرصتش را دیگر از فردا ندارد