میکده

یادمان ذاکر اهل بیت کربلایی سیدسجاد مشهدسری

میکده

یادمان ذاکر اهل بیت کربلایی سیدسجاد مشهدسری

اشعار شب سوم محرم

چهارشنبه, ۱۴ مهر ۱۳۹۵، ۱۱:۱۰ ب.ظ

مناجات

به احترام مُحرم بیا ببخش مرا
برای خاطر این اشک ها ببخش مرا
تو در میان عزادار های خود هستی
ندیده چشمم اگر که تو را ببخش مرا
هزار جمعه گذشت و نیآمدی اما
نمرده ام پس از این جمعه ها ببخش مرا
مَبین سیاه دلم که سیاه پوشت توام
بیا به حرمت رخت عزا ببخش مرا
عزیز فاطمه از من اگر که رنجیدی
به ماه ماتم خون خدا ببخش مرا
میان روضه یا در میان سینه زدن
هزار مرتبه دارم دعا ببخش مرا
به زیر سقف حسینیه ها اگر که نشد
به زیر قُبه ی کرب و بلا ببخش مرا
هنوز یه روزنه ی دیگه داریم امشب به آقا التماس کنیم. آقا جانم:
به دختری که زبیداد خارهای بلا
هزار آبله دارد به پا مرا ببخش
الهی به رقیه،الهی به رقیه....
*************

روضه

جز خاک مرهم روی زخم پیکری نیست
پاگیره این ویرانه ام بال و پری نسیت
دیدی بچه های کوچیک،گاهی اوقات میآن،تو چشم باباهاشون خودشون رو نگاه میکنند،موهاشون رو تو چشم باباهاشون،تو آیینه ی چشم بابا
در قاب چشم عمه هر چه سر کشیدم
دیدم نشانی از سه ساله دختری نیست
بابا آخه دختر سه ساله که می خواد از جا بلند بشه دست به دیوار که نمیگیره،همه ی تنم درد میکنه بابا،یه جای سالم تو تنم نیست بابا... یه دختر بچه وقتی که گریه میکنه، ناخوداگاه آدم میره بغلش میکنه،اشکش رو پاک میکنه،اگه بفهمی بچه یتیمه،بابا نداره،دیگه دورش میگردی،حالا ببین رقیه چی میگه:
این جا بساط اشک ِ معصومانه ام را
جز پشت دست زجر اصلاً مشتری نیست
جز ناسزا گفتن کسی حرفی بلد نیست
جز مو کشیدن انگار هیچ رسم دیگری نیست
با آستین پاره باید رو بگیرم
وقتی که در این شهر حرف روسری نیست
یک شهر خولی بهتر از یک یهودی
در بغض از این قوم،قوم بدتری نیست
شاید اشاره بی بی به این باشه،تو این کوچه که مارو بردن همه سنگ زدن،سنگ ها جاهاش خوب میشه،اما هیچ زخمی بدتر از زخم زبون نمیشه،یهودی ها به ما میگفتن:اینها خارجی اند،اما بابا دلم از اینجا گرفته،کاشکی همه ی این سنگ ها رو به من می زدند، داشتم سرت رو بالای نی نگاه میکردم،دیدم یه پیر زن یهودی سنگ برداشت،چنان سرت رونشونه گرفت،سر از رو نیزه افتاد.
لحظه به لحظه احتمال مردنم هست
از سنگ و سیلی خوردنی ِ بهتری نیست
چشم سیاهی می رود خیلی ضعیف است
از من گرسنه تر یتیم دیگری نیست
***
زخانه ها همه بوی طعام می آمد
ولی به جان تو بابا گرسنه خوابیدم
***
وقتی بدن رقیه رو دفن کرد عمه ی سادات، همه رو یک به یک آروم کرد، رباب رو آروم کرد،سکینه رو آروم کرد، یه وقت دید گوشه ی خرابه اُم کلثوم زانوی غم بغل گرفته، چنان جانسوز داره ناله میزنه،هی به سینه میزنه، هی میگه:عمه قربونت برم،بی بی جلو اومد،یه نگاه به خواهر کرد عزیز دلم مگه نمی بینی به چه سختی اینها رو آروم کردم،چرا داری آتیش دلشون رو شعله ور میکنی؟ فرمود: خواهر جانم دست خودم نیست،دیشب این بچه آروم آروم اومد هی دست به دیوار می گرفت،هی می افتاد رو زمین،خودش رو رسوند اومد رو دامنم نشست،گفتم:عمه قربونت بره،چرا نخوابیدی عزیز دلم، یه نگاه تو چشام کرد،از نگاش فهمیدم یه حرفی می خواد بزنه،گفتم:الهی قربونت برم،به عمه بگو،چی می خوای؟حیا کرد چیزی نگفت، من دوباره اصرار کردم،کاشکی اصرار نمی کردم،اصرار کردم چی می خوای؟یه وقت دیدم معصومانه گفت: خیلی گرسنه ام،دیدم هیچ کاری براش نمی تونم بکنم،بغلش کردم.
***
چشم سیاهی می رود خیلی ضعیف است
از من گرسنه تر یتیم دیگری نیست
یه وقت دیدن خم شد رو سر بابا،می خواد لب ها رو ببوسه،با تعجب هی سر رو بو میکشه،گفت:بابا
زخم سرت بوی شراب و دود دارد
مظلوم تر، زخمی تر از این سر،سری نیست
بالا و پایین رفتی از بس روی نیزه
از نی سواری ها برایت حنجری نیست
همه ی حرف ها رو زد،گفت:بابا همه ی درد هام یه طرف،این یه دونه یه طرف
از کم محلی ِ عمو از روی نیزه
اینجا برایم درد ضجر آورتری نیست
***
کن دعا بابایی، تو کوچه کم نیآرم
رو زمین نیوفتم ،رو خارا پا نذارم
کاش می شد که وایستیم،یه کم نفس بگیرم
تا گل سرم رو از اینها پس بگیریم
سخت ِ که ببینم، کنیزا،من و نشون هم میدن
سخت ترین ِ اما، ببینی، که بچه ها هولم میدن
دخترا سر راه،به خنده،گوشوارمو نشون میدن
پیش من که دستام، تو بندِ، النگومو نشون میدن
تو حراجی دیدم ، تو بازار،دوباره گهواره مونو
پشت عمه موندم،نبینن،لباسای پاره مونو
می خورم از همه،پر نامحرمه،وای از این درد یتمی
کن صِدام که تو شام دیگه صِدام نپیچه
کن دعام که زنجیر به دست و پام نپیچه
آخه بابا هر موقع زنجیر به پاهای من گیر میکنه،از حرکت می ایستم،میان عمه مو میزنند
میکشه طناب و برام گلو نمونه
نیزشو تکون داد روی نی عمو نمونه
بابا خودم دیدم چه طور سر عمو رو بسته بودن.

ـــــــــــــــــ

زمینه

روی خاکای ویرونه بیقرار  و پریشونه

داره با بوسه از لبهاش زیارتنامه می خونه

السلام علی خامس آل عبا

ساکن کرببلا مرمل بالدما

یاحسین یاحسین

منم اون طفل جانبازم که به عشق تو  مینازم

با سلام به تو بابا  همه رو گریه میندازم

السلام علی خامس آل عبا......

***********

خداچشام میسوزه     درد دارم

طاول پام میسوزه    درد دارم

تموم شب عمه زینب تاصبح

دلش برام میسوزه    درد دارم

 

گوشه ی ویرونه می خونم   رسیده به لب من جونم

زیرتازیونه من دیگه نمی مونم   نمی تونم

 

شبها که تب کردم عمه بود   بالای سرم     

پرمیکشم امشب  خسته ام   من باید برم

 

ثانیه ها عذاب شده    واویلا

سیلی ها بی حساب شده    واویلا

یاد لبای تشنه ی شیرخواره

مصیبت رباب شده    واویلا

بابا موقع اسارت شد     زدن سه ساله ت عادت شد

نبودی ببینی گوشوارم   جلو چشمام  غارت شد 

 

عمه رسید ازراه   مارو  با   کعب نی زدن  

گفتم نزن نامرد   اما باز   مارو هی زدن

 

انقد عذاب ندیده بودیم    دیدیم

زخم طناب ندیده بودیم    دیدیم

سرِتو تو طشت و لبهات خونی

بزم شراب ندیده بودیم    دیدیم

مثه شبه همه جاتاره   چیزیکه زیاده آزاره

بابا چقده دلم تنگه   توآغوش   علمداره

 

چشمام نمیبینه   این شبا  خیلی خسته ام    

خیلی باما بدکرد  کربلا   خیلی خسته ام

ــــــــــــــــــــــــــــــ

نوحه

ای همه آرزوی رقیه

فرش راه تو موی رقیه

با غمت خو گرفتم   درد پهلو گرفتم

دست خسته به زانو گرفتم

از عمو روی نی رو گرفتم

بی تو آهم   بی تو دردم

پس بیا تا  دق نکردم

یا ابالمظلوم  حسینجان

خارجی زاده ام میشمردند

دست سیلی زجرم سپردند

مردم از سر به زیری    در لباس اسیری

کار من گریه و گوشه گیری

کودکی ام رسیده به پیری

سهم من از    مردم شام

زخم سنگ و    نیش دشنام

یا ابالمظلوم  حسینجان

گریه ام را تمسخر گرفته

گونه ام رنگ چادر گرفته

در کنارم نبودی     زنده ماندن چه سودی

گم شدم بین زخم کبودی

وای از آن ازدحام یهودی

اشک و آهم     بی اثر شد

مویم آنجا دردسر شد

یا ابالمظلوم  حسینجان

 ********************************

واحد

چقدر نام تو زیباست اباعبدالله
چشم تو خالق دنیاست اباعبدالله
زائر کرببلا حق شفاعت دارد
قطره در کوی تو دریاست اباعبدالله
دستگیری ز گدا گردن هر ارباب است
کار ما دست تو آقاست اباعبدالله
مستجاب است دعا گوشه‌ی شش‌گوشه‌ی تو
حرمت عرش معلی‌ست اباعبدالله
هر کسی داد سلامی به تو و اشکش ریخت
او نظر کرده‌ی زهراست اباعبدالله
بارها گفت اگر من ز حسینم، دیدم
جلوه‌اش اکبر لیلاست اباعبدالله
چشم ما روز قیامت به پر قنداقه‌ست
پسرت مالک فرداست اباعبدالله
روزی گریه‌ی ما دست رباب افتاده
روضه‌خوان در دل صحراست اباعبدالله
باب بین‌الحرمین از حرم عباس است
همه جا سفره‌ی سقاست اباعبدالله
هر که باشیم که سنگ تو به سینه بزنیم
سینه‌زن زینب‌کبری‌ست اباعبدالله
مادرت گفت "بنیَّ" دل ما ریخت به هم
بردن نام تو غوغاست اباعبدالله
مادرت گوشه‌ی گودال تماشا می‌کرد
بر سر نعش تو دعواست اباعبدالله

*********************

تک

شب غمم سرآمده      رسیده بابای من از سفر

خوش آمدی به خانه ام      مرا به همراه خودت ببر

کسی مثل من همدم غم نشد

ولی چیزی از عزتم کم نشد

قدم خم شد و ابرویم خم نشد

یاحسین صلوا علیک

سلام ما سلام ما به پرچم بزم عزای تو

سلام ما سلام ما به زائرای کربلای تو

سلامٌ عَلَی هادیا فی الظلام

سلامٌ عَلَی فخر کُلّ أنام

سلامٌ عَلَی عشق علیه السلام

یاحسین صلوا علیکَ

ـــــــــــــــــــــ

دختر حرمله چه مغرور است

از سر بام دست تکان میداد

تازه فهمیده بود یتیم شدم

پدرش را به من نشان میداد

ـــــــــــــــــــــ

شور

به دوری تو عادت ندارم  بیا که دیگه طاقت ندارم

شبا بدون لالایی تو    خرابه خواب راحت ندارم

من و زدن   له شد عروسکم زیر دست و پا

من و زدن    بابا به قصد کشت بین کوچه ها

هی نگاه به من و        معجرم میکنن

بچه ها هم دارن     مسخرم میکنن

بابا حسین

************

نگیر سراغی از معجر من     ببین که سوخته موی سر من

به روی نیزه رفت پیش چشمام     سر داداش علی اصغر من

من و زدن        با تازیانه هاشون میون خواب

من و زدن       بازار برده ها مجلس شراب

مثل لبهای تو      شد تن من کبود

گفت به من خارجی     پیر مرده یهود

بابا حسین

منو مصیبت هر شب تو  چه کرده خیزرون با لب تو

تا حالا صد دفه مرده بودم  اگه نبود باهام زینب تو

من و زدن     میسوزه دست و پاهای دخترت

من و زدن      با سیلی و لگد مثل مادرت

وای از این گریه و     وای از این غربتم

جای دستای زجر      مونده رو صورتم

بابا حسین

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی