میکده

یادمان ذاکر اهل بیت کربلایی سیدسجاد مشهدسری

میکده

یادمان ذاکر اهل بیت کربلایی سیدسجاد مشهدسری

اشعار شب چهارم محرم

چهارشنبه, ۱۴ مهر ۱۳۹۵، ۱۱:۱۴ ب.ظ

مناجات

من را اگر نگاه تو از یاد برده بود

چیزی نداشتم همه را باد برده بود

دیوانه حسینم از آن دم که مادرم

من را کنار پنجره فولاد برده بود

مارا رضا به کرببلا برد و قبل از آن

مارا حسین صحن گوهر شاد برده بود

مارا حسین دست گرفته تمام عمر

مارا وگرنه این همه بیداد برده بود

از شیر مادرم نه که پیش از تولدم

دل را حسین، خانه اش اباد برده بود

مجلس تمام می شود و مادر تورا

از هوش روضه های پر از داد برده بود

مدیون زینب است امامت وگرنه  غم

جان وجود حضرت سجاد برده بود

زینب فرشته بود و پر خویش وا نکرد

پر می گشود اگر همه را باد برده بود

ـــــــــــــــــــــــــ

مدح و روضه

عالم علی و نور جهانتاب زینب است

مثل نبی و مثل علی ناب زینب است

از جلوه های فاطمه سیراب زینب است

تشنه حسین تشنه حسن آب زینب است

یعنی که پنج تن دل یک قاب زینب است

 

این کیست این عقیله آقای کربلاست

این کیست این که غیرت فردای کربلاست
این کیست این رایتُ جمیلای کربلاست
این کیست حضرت زهرای کربلاست
عصمت کم است صاحب الالقاب زینب است

 

آورده روی دست خودش جانِ خویش را
آماده کرده است دو قرآن خویش را
رو کرده است بر همه شیران خویش را
دو گرد باد خویش دو طوفان خویش را
خورشید این دو اخترنایاب زینب است

 

زخم دل شکسته ی خود را که هَم گذاشت
اذن دخول خواند به خیمه قدم گذاشت
از خود گذشت و تحفه ای از بیش و کم گذاشت
سنگِ تمام پیشِ امیرِ حرم گذاشت
قبله حسین باشد و محراب زینب است

 

زینب رسید و باز امام احترام کرد
مثلِ علی ،حسین به پایش قیام کرد
تا او سلام کرد خدا هم سلام کرد
زینب که است؟آن که ادب را تمام کرد
در کربلا معلم آداب زینب است

 

دو مرد از قبیله یِ خود انتخاب کرد
آیینه بود و رو به سوی آفتاب کرد
با التماس دامن خود را پُر آب کرد
بر روی نام مادرش اما حساب کرد
فرمود این شکسته ی بی تاب زینب است

 

بالی اگر که نیست برادر، دلی که هست
آورده ام به شعله کشم حاصلی که هست
حل کن به دست خویش مرا مشکلی که هست
از من بخر دو هدیه ناقابلی که هست
باور بکن که اول اصحاب زینب است

 

رفتند سمت معرکه پر در بیاورند
عباس گشته اند جگر در بیاوَرَند
چون ذوالفقار تیغِ دوسر در بیاورند
از یک یکِ سپاه پدر در بیاورند
این دو دو موج بوده و سیلاب زینب است

 

از دور دیدو گفت علمدار مرحبا
بر ضربه هایشان صدو ده بار مرحبا
بر دو امیر به دو جگردار مرحبا
زینب شدند و حیدر کرار مرحبا
اما میان خیمه ی بی آب زینب است

 

اما رسید لحظه درخون صدا زدن
خونین نفس نفس زدن ودست وپا زدن
یک بار تیغ و بار دگر نیزه را زدن
دوراز نگاه مادرشان بی هوازدن
دربین خمیه شاهد گرداب زینب است

 

یک نانجیب دشنه به ابرویشان کشید
یک بی حیا دونیزه به پهلویشان کشید
یک ناصبی که چکمه سر و رویشان کشید
یک پیرمرد پنجه به گیسویشان کشید
آنکه دوچشم او شده خوناب زینب است

 

آمد غروب وخنده دشمن بلند شد
وقتی صدای غارت و شیون بلند شد
دو نیزه درمقابل یک زن بلند شد
زینب نظر نکرد ولیکن بلند شد
چشم حسین از سر نی ها به زینب است

شاعر:حسن لطفی

 ******************

زمینه

السلام علی خامس آل عبا

ساکن کرببلا مرمل بالدما

یاحسین

به یاد اون شهیدانی که غیورانه جون دادن

توی راه دفاعه از    حرم  زینب افتادن

بده امشب سلام مثل   دل پر محنت زینب

اگه هستی فدایی حرم حضرت زیب

السلام علی خامس آل عبا

ساکن کرببلا مرمل بالدما

یاحسین

فکر کن امشب نشستی تو    رواق مرقد زینب

تلاطم داشته باش مثل      پرچم گنبد زینب

********************************

زمینه 2

اگه میشد خودم میرفتم

اگه میشد برات می مردم

حالا که قسمتم همینه

پسرامو برات آوردم

بیا بخاطر دلم  امیدمو ازم نگیر

من التماست می کنم  قربونی هامو بپذیر

بـــچه های من    دوتـــا کبوترند

جــــان مادرت   حسیـــن بذار برند

 

سفارشم به بچه هامه

برن و دیگه برنگردن

شبیه دایی شون ابوالفضل

دوتاشونم مرد نبردن

میدونم این دوتا کمن برای لشکرت حسین

علی اکبرای من  فدای اصغرت حسین

عــاقبت داداش   شدن فدای تو

جون دادن حسین    به روی پای تو   

 

دوتا گلم فدا سرتو    سایه تو بالا سر من

خداتورو ازم نگیره     تا همیشه برادر من

زندگی مو میدم داداش تا اینکه تو غریب نشی

تو خیمه موندم نبینم ازم خجالت نکشی

وقتی من میشم     اسیـر تو کربلا

بـچه هام میان    با مـن رو نیزه ها

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نوحه

حاصل عمرم ارزانی تو

در قبال پریشانی تو

پا به پایت خمیدم

باتو اینجا رسیدم

از تو جز مهربانی ندیم

رو زدم پس نکن ناامیدم

سهم زینب    این خجالت

هر دو بالم    نذر بالت

ای حسین جان

دیده بر التماسم نبندی

تحفه های مرا  می پسندی؟

ای همه هست زینب

رد مکن دست زینب

وقف تو بوده پیوسته زینب

در رکابت کمر بسته زینب

بچه های خواهر تو

خاک پای اکبر تو

ای حسین جان

پای عشق تو سر میگذارند

جز شهادت تحمل ندارند

تا عذابم ببینند

در طنابم ببینند

وای اگر بی نقابم ببینند

بین بزم شرابم ببینند

کوه صبرم میتوانم

داغ این دو نوش جانم

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

واحد

بتاب ای رُخت مهر و ماه منیر

بده رخصت رزممان ای امیر

که هستیم از زندگی هر دو سیر

به روی سر ما تو قرآن بگیر

دو طفلان زینب به عشقت اسیر

امیری حسینُ و نعم الامیر

ز مردانگی آبرو برده اند

دل کودکان تو آزرده اند

زنان حرم غصه ها خورده اند

نه ، طفلان زینب مگر مرده اند

فدای تو گردیم مانند شیر

امیری حسین ونعم الامیر

به این پیکر خسته مان جان تویی

عدو هست سیراب و عطشان تویی

نگهدار ما بین میدان تویی

خیام حرم را نگهبان تویی

بُود ذکر تو چون دعای مجیر

امیری حسینُ و نعم الامیر

ز آه و غم و غصه آکنده ایم

حسین جان دل از زندگی کنده ایم

علی اکبرت رفت شرمنده ایم

علی اصغرت تشنه ما زنده ایم

نه یک جرعه آب و نه یک قطره شیر

امیری حسینُ و نعم الامیر

مخور غصه بعد از علی اکبرت

چو پروانه هستیم دور و برت

دو تا پیشمرگ تو و خواهرت

بگردان تو ما را به دور سرت

سپر پیش دشنه ، سپر پیش تیر

امیری حسینُ و نعم الامیر

چو حیدر عدو را عقب رانده ایم

تن دشمنت سخت لرزانده ایم

و تا پای جان پای تو مانده ایم

رجز با فنون علی خوانده ایم

که دارد عدو کینه ها از غدیر

امیری حسینُ و نعم الامیر

برای تو باید که خون داد خون

دگر موقع رزم ما شد کنون

خجالت نکش غم اگر شد فزون

که مادر نیاید ز خیمه برون

اگر چه ز غصه شود زود پیر

امیری حسینُ و نعم الامیر

مخور غصه بد می شود حال ما

دعای تو مولاست دنبال ما

به سنگ جفا بشکند بال ما

خداوندِعالم به احوالَ ما

سمیعُ بصیر علیمُ خبیر

امیری حسینُ و نعم الامیر

تو آرامش سینه هایی حسین

تو هستی که خون خدایی حسین

فدای تو این دو فدایی حسین

نبینیم داغ تو دایی حسین

لب تشنه ات خشک مثل کویر

امیری حسینُ و نعم الامیر

فدای سرت ، جسم ما پرپرت

سرت دور می گردد از پیکرت

صدا می زند بارها مادرت

تو را کنج گودال ، بالا سرت

کفن می شود پیکرت با حصیر

امیری حسینُ و نعم الامیر

نباشیم بعد از شما بهتر است

کنار تو بر نیزه ها بهتر است

به راه تو زخم از شفا بهتر است

ز شام بلا کربلا بهتر است

امان از نگاه عدو در مسیر

امیری حسینُ و نعم الامیر

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

هرچه مستی ها فزونتر ، هست ساغر بیشتر

چون پیام عاشقی دارد پیمبر بیشتر

عشقِ خواهر باشد و مِهرِ برادر بیشتر

دارد اصلاً کربلا از کوفه لشگر بیشتر

گفت زینب یا اخی من حق مهمانی دهم

دوست دارم در ره عشقت دو قربانی دهم

من به درگاه تو سوز و آه آوردم حسین

با امیدی رو به این درگاه آوردم حسین

بین سپاه خویش را همراه آوردم حسین

هستی خود را به لشگرگاه آوردم حسین

میوۀ دل نذر کردم بهر این مهمانی اَت

پارۀ جان پروراندم تا شود قربانی اَت

نو غلامانم اگر شمشیر گردانی کنند

راهی کویِ دَرَک یَلهای میدانی کنند

یا علی گویان ز رزم خویش طوفانی کنند

قلب لشگر را شکافند و مسلمانی کنند

من به دست خویش دادم درس عزم و رزمشان

نیزه و شمشیرها نقل و نباتِ بزمشان

این دلاور مردهای نوجوان مست توأند

گرچه شاگردان عباسند دلبست توأند

داغداران علی اکبر به پیوست توأند

عاشقانه کشتۀ یک بوسه از دست توأند

بسکه در رخسارشان شوق شهادت دیده ام

در رهت پرپر شدن را چون ولادت دیده ام

عاشقِ جانبازیِ کوی تو ، حیرانِ مَنَند

از اشارات شب قبل تو گریان منند

یاد ایام اسارت دل پریشان منند

دل پریشان شب شام غریبان منند

دائماً گویند مادر دست بر معجر مگیر

جان مولا گریه کم کن بوسه از حنجر مگیر

می روند اما خیالت راحت ای سالار من

آری این دیدار باشد آخرین دیدار من

این من و این حاصلِ یک عمر از گلزار من

بعد از این در خیمه پنهان می شود رخسار من

ای سلیمان هدیۀ مور است از من کن قبول

جان زهرا رد مکن جان علی جان رسول

بعد تو این داغ را با صبر جبران می کنم

با سرت منزل به منزل شرح قرآن می کنم

با اسیری رفتنم یاری جانان می کنم

با خطاب حیدری در کوفه طوفان می کنم

من ز تو شرمنده تو از من خجالت می کشی

عاقبت ما را تو از این درد غربت می کُشی

وعدۀ ما بر سر بازار باشد بعد از این

کوچۀ برده فروشان زار باشد بعد از این

قافله در معرض دیدار باشد بعد از این

چشم شامی بدتر از مسمار باشد بعد از این

بعد از این باید چه سازم با هزاران چشم هیز

وای از چشمان هیز و وای از لفظ کنیز

ـــــــــــــــــــــ

بدون تو شب و روزم نمی شود سپری

به جز تو از تو نداریم خواهش دگری

 به عمق داغ تو واقف نگشته سوخته ایم

همین قَدَر که شنیدیم روضه ای گذری

 نه شعر که سخن ساده پیش تو سخت است

به غیر گریه ندارم برای تو هنری

 ز اشک دیده خود کسب معرفت کردم

تو را شناخته ام با مبانی نظری

 اگر غلط نکنم اوج سرّ لولاکی

طفیل هستی عشقند آدمی و پری

 اگرچه یوسفی اما من به شیوه ای دیگر

من آمدم سر بازار تو مرا بخری

 زهیر را وسط خیمه اش ز خود بردی

نمی شود بروی جایی و دلی نبری

 از آن زمان که دم علقمه قدت خم شد

شُدَست مبدا تاریخ هجری قمری

ـــــــــــــــــــ

تک

حسین من برادرم فدای تو هستی خواهرت

خودم شوم فدای تو دو طفل من قربان اصغرت

ببین حال من را دگر مضطراست

دو فرزند من سهم این لشکر است

رجزهایشان ذکر یا حیدر است

یاحسین صلوا علیک

ز عالمی سراآمدم که عشق زینب گشته مذهبم

جهانیان خبر شوید که تاابد من عبد زینبم

به فرماندهی تو فرمانبرم

گذشتم به راه شما از سرم

الهی شوم من فدای حرم

یاحسین صلوا علیک

سلام ما سلام ما به پرچم بزم عزای تو

سلام ما سلام ما به زائرای کربلای تو

سلامٌ عَلَی هادیا فی الظلام

سلامٌ عَلَی فخر کُلّ أنام

سلامٌ عَلَی عشق علیه السلام

یاحسین صلوا علیکَ

ـــــــــــــــ

شور

حسین واااای

بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا

بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا

تشنه عشق حسینم ای عجل مهلت بده

تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا

نوحه ماو همه این سلاما

نثار روح همه پیر غلاما

قال رسول الله نور عینی

حسین منی انا من حسینی

حسین وای

ــــــــــــــ

نحن قوه الحیدریه نحن قوه الفاطمیه

نحن قوه الزینبیه نحن ابناء الحسین

تا وقتی تو سایه علم هستم

سرباز مدافع حرم هستم

ممنون نون حلال بابا و

شیری که به من داد مادرم هستم

ما که خاک در اربابیم

ما سینه سپر اربابیم

تا وقتی که حسینی باشیم

ما زیر نظر اربابیم

نحن قوه الحیدریه نحن قوه الفاطمیه

نحن قوه الزینبیه نحن ابناء الحسین ***********

رو دوشم همیشه علم زینب

رو چشمم غبار قدم زینب

جون من فدا زینبیه باشه

خون من حلال حرم زینب

مکر دشمنا بی تاثیره

شیعه جونشون و میگیره

ای جانم به کسی که توی

راه زینبیه میمیره

نحن قوه الحیدریه نحن قوه الفاطمیه

نحن قوه الزینبیه نحن ابناء الحسین **********

با اسمت بهم میریزی دنیا رو

از سینم نگیری عشق مولا رو

روزی که بیاد منتقم ارباب

میگیریم ما انتقام زهرا رو

یا والی الولی یا حیدر

شور سینجلی یا حیدر

روزی  بالای کعبه میگیم

لبیک یا علی یا حیدر

نحن قوه الحیدریه نحن قوه الفاطمیه

نحن قوه الزینبیه نحن ابناء الحسین

 

بعد هزار سالم نداره تمومی انگاری غم تو

به گردن سینه زناته دفاع کنن از حرم تو

نمیشه هیچکی تو دنیا صد راه زینبیون

به خدا میترسه دشمن از سپاه زینبیون

وعده ما همه با هم حرم ام المصائب

صبح جمعه ای که از راه میرسه حضرت صاحب

میمیرم من به پای (علم زینب) 3بار

تابوتم رو میارن (حرم زینب)3بار

کلنا فداک یا زینب

***********

ببین در باغ شهادت     از حرمت این روزا بازه

خوش بحال اونیکه میشه    پیش تو تشییع جنازه

بی خیال این حرم شیم به همین خیال بشینن

به شما بشه جسارت مگه خوابش و ببینن

مگه میشه زنده باشیم حرم و تنها بذاریم

سر ناموس ابالفضل با کسی شوخی نداریم

بس بود یک بار تو دنیا (غمت و دیدم)

واست بانو میدونی (سرم و میدم)

کلنا فداک یا زینب

***********

حالا دیگه فرقی نداره مرقد تو مرقد عباس

پرچم روی گنبد توست پرچم رو گنبد عباس

اونایی که واسه اینجا   بی خودی نقشه کشیدن

به خدا هنوز آتیشه     غیرت ما رو ندیدن

سر اعتقاد شیعه      همیشه تو دنیا جنگه

اگه واسه تو فدا شم    زندگی تهش قشنگه

تا اخر هم تو سینم می مونه داغت

ما رو خانوم قبول کن توی عشاقت

کلنا فداک یا زینب

****************************

علوی میمیرم مرتضوی میمیرم

انتقام حرم زینب و من میگیرم

ــــــــــــــــــــ

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی