میکده

یادمان ذاکر اهل بیت کربلایی سیدسجاد مشهدسری

میکده

یادمان ذاکر اهل بیت کربلایی سیدسجاد مشهدسری

اشعار شب هفتم محرم

چهارشنبه, ۱۴ مهر ۱۳۹۵، ۱۱:۵۶ ب.ظ

مناجات

در تنور غمش قرارم سوخت

نه قرارم که روزگارم سوخت

زل زدم بس به جاده خورشید

عاقبت چشم انتظارم سوخت

جاده عاشقی شرربار است

اول راه کوله بارم سوخت

من و امید هم قطار شدیم

در تب خوف هم قطارم سوخت

روز وصلت نمی رسد از راه

ساعت ثانیه شمارم سوخت

فصل بی آبی است ای باران

در بیابان گل بهارم سوخت

روضه

صحبت از آب شد کباب شدم

جگرم سوخت چشم تارم سوخت

آه از ان دم که مادری می گفت

از عطش طفل شیرخوارم سوخت

روضه

با گریه اش اشک حرم را در می آورد

چه آتشی از زیر خاکستر می آورد

با ناخنش بر سینه من چنگ میزند

خون دلم از شرم آب اور می آورد

لبهای خشکش اصلا از هم وا نمشد

حتی اگر باباش انگشتر می آورد

دق می کنم از غصه آخر داشت کم کم

شیرین لب من تازه دندان در می آورد

تیر سه شعبه بی هوا زد راحتش کرد

با خنده اش از پا پدر ار در می آورد

تیر سه شعبه نه اگر بهتر بگویم

سر نیزه ای با خود سه تا خنجر می آورد

وقتی که بر میگشت دیدم سر به زیر است

دستی تنش را دست دیگر سر می آورد

ای سنگدلها قوم در ظاهر مسلمان

گبر این بلا بر روز یک مادر می آورد؟

 

پس از تو اشک عالم را بگیرم

ز غم جان محرم را بگیرم

نمی شد دیرتر می آمد این تیر

نشد از شیر طفلم را بگیرم

 

وداعی لااقل با من نکردی

نگاهی موقع رفتن نکردی

به تو می آید این افسوس مادر

لباس تازه ات را تن نکردی

 

و در گهواره بویش مانده زینب

و سوغات عمویش مانده زینب

به روی پیراهنهایش که تازه ست

دوتا از تار مویش مانده زینب

 

مرا شرمنده خود ساخت بابا

مرا در گریه اش نشناخت بابا

به گوشم مانده یاد خنده هایت

تورا بالا که می انداخت بابا

 

پدر در پشت خیمه دم گرفته

سرت را با تنت با هم گرفته

علی عادت به انگشت عمو داشت

به جایش تیر را محکم گرفته

 

عزیزم روی نیزه ناز مانده

برای مادرش این راز مانده

بگو تقصیر نیزه یا سه شعبه ست

زبان بسته دهانت باز مانده

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

زمینه

السلام علی خامس آل عبا

ساکن کرببلا مرمل بالدما

یاحسین یاحسین

...

بیا مثل همه اصحاب  با دل خسته و بی تاب

بده امشب سلامی به ماهِ رو سینه ارباب

السلام والسلام علی الرضیع الصغیر

حضرت نعم الامیر  معنی خیر کثیر

یاعلی یاعلی

باب حاجات این دنیاست    نوه آخر زهراست

بخدا که مثه عباس پرچمش تا ابد بالاست

 میوه قلب اربابه  همه عشق احبابه

کی میگه تشنه س این اقا     بخدا خالق آبه

السلام والسلام

اسمون داره میباره چقدر تار و غمباره

ناله طفل شیرخواره شده با حنجر پاره

اسلام علی خامس آل عبا

...

جبرییل باز اذون میگه  حدیث اشک وخون میگه

با تماشای این صحنه   خدا از آسمون میگه

السلام علی...

ـــــــــــــــــــــ

یه خواهری دل آشوبه داره به سینه می کوبه

برا  فرشته ای که حالا خیلی بیتابه

یه مادری دلش خونه داره لالایی میخونه

میگه عمو میاد از راه و مشکش پرآبه

ای وای

بمیره مادر برات  تن تو چند وقته که رمق نداره

ای کاش

ابری بشه آسمون تنها امیدم اینه بارون بباره

لالایی گل پونه لالایی گل پرپر

لبخند قشنگت رو از چشمام نگیر مادر

یکی تو خیمه تبداره بارون غصه میباره

آخه یه ماهی از دریا خیلی دور افتاده

برا عمو پریشونه داره لالایی میخونه

دل رباب کنار گهواره شور افتاده

بابا میرسه از علقمه

داره تو دستاش چرا یه مشک پاره

حالا  کی میدونه بعد از این

رباب توی خیمه ها چه حالی داره

مثل ابر بهاره   هرکس که توی خیمه ست

میدونن همه اینو    شیرخواره میره از دست

مادری که عزاداره  برای داغ شیرخواره

فراق ششماهه اش قلبش رو از سینه کنده

کوفه رو تا به شام اومد میون ازدحام اومد

می بینه حرمله داره به حالش می خنده

دیشب یه کمی آب خورده بود

حس می کنه دوباره تو سینه شیره

حالا میگه عزیزم کجاست

می بینه رو نیز ه هاست داره می میره

این مادر بیقراره  جون دادن آرزوشه

می بینه که شیرخوارش   سر نیزه تو گلشوه

لالایی علی لای لای

 ـــــــــــــــــــــــــــ

نوحه

پیرمردی محاسن سپیدم

از تو خیلی خجالت کشیدم

آخر از قحطی آب    شد لبت رنگ مهتاب

دست و پا میزنی بین  قنداق

یا سه شعبه تورا کرده بدخواب

سر به زیرم بیقرارم

دیدنی شد حال زارم

لایی لایی اصغرمن

بین خون خنده کردی دلم ریخت

چیدمان گلویت بهم ریخت

با غرروم شکستم  پشت خیمه نشستم

دادی آخر چه کاری به دستم

این گلوی به موبسته بستم

ای همیشه در دلمن

چشم بازت قاتل من

لایی لایی اصغر من

ـــــــــــــــــــ

علمم را روی دوشت میذارم

آخه جز تو من سپاهی ندارم

تویی اون سرباز آخر پسرم

منو تو میشیم یه لشکر پسرم

وقتجنگه اصغر من رسیده

به رباب بگو گلت قد کشیده

روی دستم دیگه تطنازی نکن

اینقده با دل من بازی نکن

میدونم لبات مثه کویر شده

بابا از تشنگی تو پیر شده

حرمله قلبمو خون کرده گلم

حرمله تورو نتشون کرده گلم

تشنگی آتیش به جون من زده

مثل ماهیلباتو تکون نده

بیشتر از این دیگه بیتابی نکن

منو شرمنده بی آبی نکن

پیش چشمام با اجل یازی نکن

با تیرسه شعبه عشقبازی نکن

نمیتونم ببینم مادرتو

چی جوری بگم چی اومد سر تو

گره افتاده به کارم چه کنم

راه پیش و پس ندارم چه کنم

ــــــــــــــــــــ

دو ضرب

در این سپاه علی علی ست اگر که اکبر یا که اصغر است

به گاهواره هم علی ست که در رگ او خون حیدر است

دو عالم هم هست مجنون او

گواه به مظلومیت خون او

همه کربلا گشته مدیون او

یاحسین صلوا علیک

ــــــــــــــــــــــ

شور

لالالایی گل پونه

مادر دل نگرونه اشکام مثل بارونه

لالالا نازک سرت  میگردونه مادرت

صدقه دور سرت

قحطی آبه تو این بیابون

اب فرات و بستن به رومون

لالالایی

**********

لالالا بخواب اسوده

لب های تو کبوده  واسه جنگیدن زوده

لالالا غنچه پرپر

اخرم علی اصغر به من نگفتی مادر

میگه با چشماش حالش عجیبه

باید برم من بابام غریبه

لالالایی

**********

لالالایی هست بابا

شد دل شکسته بابا میلرزه دست بابا

لالالا طفل قربونی

بابای نیمه جونی گفته لم ترحمونی

وای از گلوی صد پاره تو

من می مونم با گهواره تو

لالالایی

**********

اه قلبم و از جا کندی

چشماتو که میبندی  پس چرا نمیخندی

لالالایی که میمیرم

داغ تو کرده پیرم شرمنده که بی شیرم

شرمنده بابات از روی من شد

قنداقت اخر واست کفن شد

لالالایی

**********

لالالا نداری طاقت

وا شد بند قنداقت دست و پا بزن راحت

لالالا مردم با غمت

فدای عمر کمت رو نیزه نبینمت

خندت برا من مثل نفس بود

نیزه چی میگه سه شعبه بس بود

 

 

جز خدا در همه عمرم به کسی رونزدم

آمدم اب بگیرم پسرم را کشتند

 

  • سیدمهدی :.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی