میکده

یادمان ذاکر اهل بیت کربلایی سیدسجاد مشهدسری

میکده

یادمان ذاکر اهل بیت کربلایی سیدسجاد مشهدسری

اشعار شب عاشورا

سه شنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۵، ۰۵:۰۳ ب.ظ

مناجات امام زمان (عج)

شب تا سحر جز نام تو نجوا ندارد

کی گفته که عاشق شب یلدا ندارد

دلداده تنها لذتش دیدار یارست

وابستگی به لذت دنیا ندارد

میسوزم و میسازم و عمری با فراقت

پروانه جز آتش که جایی را ندارد

مارا به عنوان غلامت می شناسند

بی تو کسی کاری به کار ما ندارد

ای خوش بحال آنکه مثل مهزیار ست

جز دیدن تو سرش رویا ندارد

از دیدنت محرم می ماند یقینا

چشمی که رنگ و بویی از تقوا ندارد

وقتی که جای بهرت از ما خیمه توست

دیگر برای روسیاها جاندارد

تازنده ام میبینمت یا نه بگو که

این نوکرت توفیق دارد یا ندارد؟

گرچه بدم اما تورا میخواهم آقا

گر چه بدم امّا تو را می خواهم آقا

 مجنون تمنّایی به جز لیلا ندارد 

خوشبخت آن که انتخابش کرده ای تو

 بدبخت آن که این لیاقت را ندارد 

هر جای هیأت که نشستم فیض بردم

پایین و بالا مجلس آقا ندارد

امشب میان خیمه گاهی روضه هایت

پامنبرت جایی برای ما ندارد؟

 

زینب حسینش را تماشا کرد امشب

این فرصتش را دیگر از فردا ندارد



روضه

زبانحال شب عاشورایی حضرت زینب (س) با امام حسین(ع)

آتش  سوز دلی در حرم انداخته ای

شور سیلاب به چشم ترم انداخته ای

دلم آشوب شده ترس برم داشته است

آه در هول شب آخرم انداخته ای

نفس غربت تو خورد به من حس کردم

وسط اتش و خاکسترم انداخته ای

تازه شد زخم دل کهنه ام از گریه تو

یاد پرپر زدن مادرم انداخته ای

فکر دوری زتو هم خانه خرابی دارد

به چه روزی دل غم پرورم انداخته ای

به خدا قدرت برخاستنم دیگر نیست

بند انگار به بال و پرم انداخته ای

تا نکشته ست مرا غصه بگوآخر این

چه نگاهی ست که بر معجرم انداخته ای

یک نفس نوحه زینب مکن ای صبح طلوع

روزم از غصه مکن شب مکن ای صبح طلوع


هرکه مجنون تو شد منت لیلا نکشد

کشته عشق تو ناز از دم عیسی نکشد

بادلی سوخته امشب زخدا می خواهم

بعد تو زندگی من به درازا نکشد

تا دم صبح دلی سیر نگاهت نکنم

زینب از دامن تو دست تمنا نکشد

آه فردا چه بلایی به سرت می آید

نفسم قطع شود کاش به فردا نکشد

پیش چشم پدری پیر الهی هرگز

اربا اربا پسری روی زمین پا نکشد

نرخ آب از سر سقا نرود بالاتر

از سم اسب یتیمی قد و بالا نکشد

کاشکی تیر سه پر ساقی اصغر نشود

تا کسی بر هنر حرمله هورا نکشد

کاش سنگین نشود سینه ات از پای کسی

کاش با مشت کسی موی شمارا نکشد

حضرت خون خدا کاش که عریان نشوی

سر پیراهن تو کار به دعوا نکشد

بشکند دست سنان دست درازی نکند

در شلوغی حرم چادر زنها نکشد

 

 

زمینه اول

السلام علی المظلوم السلام علی العطشان

السلام علی المذبوح  السلام علی العریان

السلام علی خامس ال عبا خامس کرببلا

مرمل بالدما یاحسین

یاحبیبی حسین یابن  سدره المنتهی مولا

یاشهید بلا ناصر من بکته السماء مولا

اشهد انک المظلوم قد اقمت الصلاه مولا

و نهیت عن المنکر و أتیت الذکوه مولا

السلام علی خامس ال عبا خامس کرببلا

مرمل بالدما یاحسین

 

زمینه دوم

امشب کنارمی تو خیمه فردا روی نیزه مقابل منی

وای از دم غروب و گودال وقتی که داری دستو پا میزنی

تو خیمه که نشستم سین

تو فکر تو من هستم حسین

پیرهنی که مادر دوخته بود

گذاشتم دم دستم حسین

می کشنت    با لب تشنه  بیگناه

می کشنت   فردا غروب تو قتلگاه

آه برادر جان حسین برادر جان حسین

 

امشب میدونی بیقرارم میدونی که چه دلواپسم

فردا میری به زیر مرکب وقتی میون قتلگاه میرسم

می بینی که ندارم معجری

می بینم که نداری سری

می بینی که بی گشواره مو

می بینم که بی انگشتری

وقتی حسین  خیمه ها توی آتیشه

دعوا سرِ     غارت پرهنت میشه

آه برادر جان حسین برادر جان حسین

 

امشب نمی دونم یه لحظه اشکام منو تا صبح امونم میده

فردا سر بریده تو شمر رو دست میگره و نشونم میده

اینا که با ماها دشمنن

به فکر غارت وکشتنن

سه ساله تو بیشتر از هم

میون اسرا می زنن

بسته میشه   دست رقیه با طناب

منتظره     زینبه مجلس شراب

آه برادر جان حسین برادر جان حسین



نوحه

ای نگاه تو آرامش من

استجابت کن این خواهش من

ای که آرام و جانی

می شود می توانی

تا سحر در کنار م بمانی

با لب تشنه قرآن بخوانی

پیش چشم مضطرم باش

آخرین شب در برم باش

وای حسینم

 

بسته بر جان تو جان زینب

گشته آشفته سامان زینب

سوی تو دلبر من

خیره چشم تر من

کم شود سایه ات از سر من

می رود از سرم معجر من

امشب اینجا پیش زینب

عصر فردا زیر مرکب

وای حسینم

 

خواهری روی زانوی اکبر

می زند شانه گیسوی اکبر

مادری با دل زار

پای گهواره بیدار

بر لبش تا سحر دارد انگار

التماس دعا از علمدار

از جدایی شکوه دارم

بیقرار بیقرارم

وای حسینم


واحد

شب شب اشک وتماشاست اگر بگذارند

لحظه ها با تو چه زیباست اگر بگذارند

فکر یک لحظه بدون تو شدن کابوس است

با تو هرثانیه رویاست اگر بگذارند

مثل قدش قدمش لحن پیمبروارش

روی فرزند تو زیباست اگر بگذارند

غنچه آخر چقدر آب مگر می خواهد؟

عمر طفل تو به دنیاست اگر بگذارند

ساقیت رفته و ای کاش که او برگردد

مشک او حامل دریاست اگر بگذارند

آب مال خودشان چشم همه دلواپس

خیمه ها تشنه سقاست اگر بگذارند

قامتش اوج قیام است قیامت کرده است

قد سقای تو رعناست اگر بگذارند

سنگ ها در سخنت هم نفس هلهله ها

لحن قرآن تو گیراست اگر بگذارند

تشنه ای آه و دارد لب تو می سوزد

آب مهریه زهراست اگر بگذارند

بر دل مضطرب و منتظر خواهر تو

یک نگاه تو تسلاست اگر بگذارند

آمد از سمت حرم گریه کنان عبدالله

مجتبای تو همین جاست اگر بگذارند

رفتی و دختر تو زمزمه دارد که کفن

کهنه پیراهن باباست اگر بگذارند


 

شور

هرکی هر چی شد داره میبره

یکی داره پیرهن پاره میبره

زینب میگه وای، از دل رباب
زیر عباش حرمله گهواره میبره
مادرت بمیره _ نبینه انگشتر نداری
خودم رو رسوندم _ نگه کسی مادر نداری
"
غریب مادر"
 

افتادی بی حال، رو سینه ات پرید
صدای استخوناتو مادرت شنید
دعوا میکردن، رو سر عبات
غافل ازینکه خواهرت از رو تل میدید
آبت که ندادن _ لبای خشکتو تکون نده
زینب حواسش هست _ انقده خیمه رو نشون نده
"
غریب مادر"
 

دیر اومد زینب، تا به پیش تو
افتاده بود تو پنجه های شمر ریش تو
کار دنیا رو، می بینی داداش
باید ببوسم این رگای ریش ریشتو
گفتم که بلند شو _ از روی سینه اش جواب نداد
خدا خدا کردم _ رقیه از خیمه درنیاد
"
غریب مادر"

 



  • سیدمهدی :.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی