میکده

یادمان ذاکر اهل بیت کربلایی سیدسجاد مشهدسری

میکده

یادمان ذاکر اهل بیت کربلایی سیدسجاد مشهدسری

شبهه در مورد انقلاب

شنبه, ۳ مرداد ۱۳۹۴، ۰۶:۳۰ ب.ظ
اگر امکان دارد درباره این موضوع توضیح دهید:
ﺍﺯ ﭘﺪﺭ ﭘﺮﺳﻴﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﯽ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﻛﺮﺩﻳﺪ؟ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ : ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺳﻼﻡ
ﮔﻔﺘﻢ ﻣﮕﻪ ﺍﻭﻥ ﺯﻣﺎﻥ نماز ﻧمی خوﻧﺪﯼ؟
... ﭼﺮﺍ
ﻣﮕﻪ ﻣﺴﺠﺪ ﻧﻤﻴﺮﻓﺘﯽ؟
... ﭼﺮﺍ
ﻣﮕﻪ ﻣﻜﻪ ﻧﻤﻴﺮﻓﺘﯽ؟
... ﭼﺮﺍ
ﻣﮕﻪ ﻣﺤﺮﻡ ﺗﻜﻴﻪ ﻭﺩﺳﺘﻪ ﻧﺒﻮﺩ؟
... ﭼﺮﺍ ﺑﻮﺩ
ﻣﮕﻪ ﺯﻧﺖ ﺣﺠﺎﺏ ﻧﺪﺍﺷﺖ؟
... ﭼﺮﺍﺩﺍﺷﺖ
ﻣﮕﻪ ﻧﺰﻭﻝ ﺑﺪﻧﺒﻮﺩ
... ﺧﻴﻠﯽ ﺑﺪﺑﻮﺩ
ﻣﮕﻪ ﻧﺎﻣﻮﺱ ﻣﺤﻠﺘﻮﻥ ﺣﺮﻣﺖ ﻧﺪﺍﺷﺖ؟
... ﭼﺮﺍﺯﻳﺎﺩ ﺩﺍﺷﺖ
ﻣﮕﻪ ﺻﺪﺍﯼ ﺍﺫﺍﻥ ﺍﺯ ﺭﺍﺩﻳﻮ ﭘﺨﺶ ﻧﻤﻴﺸﺪ؟
... ﭼﺮﺍ ﻣﻴﺸﺪ
ﮔﻔﺘﻢ ﺧﺐ ﭘﺲ ﭼﻪ ﺗﻐﻴﻴﺮﯼ ﺍﻳﺠﺎﺩﻛﺮﺩﻳﺪ؟
ﻛﻤﯽ ﺩﺭﻧﮓ ﻛﺮﺩ ﻭﻫﻴﭻ ﭘﺎﺳﺨﯽ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﻣﺎ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻓﺮﺯﻧﺪﺗﻮ ﻧﻤﺎﺯ
ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﺍﺯ ﺣﺞ ﻣﺘﻨﻔﺮ ﻭ ﺍﺯﻛﺮﺑﻼ ﺑﻐﺾ ﺩﺍﺭﺩ ﺍﺯﺣﺠﺎﺏ ﮔﺮﻳﺰﺍﻥ ﻭ
ﺍﺯﭼﺸﻢ ﻫﻴﺰ ﻭ ﻧﺎﻣﺮﺩ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻣﺤﻠﻪ ﺩﺭﻓﻐﺎﻥ . ﻧﺰﻭﻝ ﺑﻴﺪﺍﺩ ﻣﻴﻜﻨﺪ
ﺑﺎﻧﻜﻬﺎﯼ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺭﺍ ﺑﺒﻴﻦ ! ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺍﻧﻘﻼﺑﯽ ﻓﺎﺣﺸﻪ ﺭﺍ ﻧﺸﺎﻧﺖ ﺑﺪﻫﻢ؟
ﻣﺴﺎﺟﺪﺧﺎﻟﯽ ﻭ ﭘﺎﺭﺗﻴﻬﺎﯼ ﺁﻧﭽﻨﺎﻧﯽ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺭﺍ؟ ﺷﺎﻩ ﻏﺎﺭﺕ ﻛﺮﺩ؟ﭼﻘﺪﺭ؟
ﺟﺎﻥ ﺑﭽﺖ ﭼﻘﺪﺭﺧﻮﺭﺩ ﭼﻘﺪﺭﺑﺮﺩ؟ ﺩﺭﺍﻳﻦ ﺍﻳﺎﻡ ﺷﻜﻮﻫﻤﻨﺪ ﭼﻘﺪﺭ ﺍﺯ ﭘﻮﻝ
ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﺑﻪ ﺟﻴﺐ ﺁﺧﻮﻧﺪ ﺭﻓﺖ؟
ﺍﺳﻼﻡ ﺍﻣﺪ ﺍﻣﺎ ﺍﺯﻧﻮﻉ ﺟﺪﻳﺪﺵ ﻫﻤﺎﻧﻴﻜﻪ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﺁﺧﻮﻧﺪ ﻣﻴﺨﻮﺍﺳﺘﻨﺪ
ﺑﺎﺷﺪ !



پاسخ اجمالی

با توجه به این که شبهه مطرح شده ابعاد مختلفی دارد لطفا به پاسخ اجمالی اکتفا نکرده و پاسخ به سوال مربوطه را در پاسخ تفصیلی ببینید .

در این داستان مغالطه پنهانی وجود دارد که به نظر میرسد طراحان آن از طریق همین مغالطه تلاش کرده اند که به هدف خود برسند ، به عبارت دیگر این داستان در صدد القای این است که هدف انقلاب اسلامی ، احیای اسلام بود اما با ذکر مثال هایی اثبات می کند که نه تنها چنین هدفی با پیروزی انقلاب اسلامی محقق نشده است بلکه انقلاب اسلامی در این مسیر روند عکسی را طی کرده که به اسلام گریزی منجر شده است.

اما باید توجه داشت که هدف انقلاب اسلامی تغییر و تحول پدر داستان و یا تغییر و تحول فرزند داستان ، به صورت خاص ، نبوده است بلکه هدف انقلاب اسلامی احیای اسلام و ارزش های اسلامی به صورت عام و ایجاد انقلاب در ساختارها و جهت گیری های نظام سیاسی از یک سو و فرهنگ مردم از سوی دیگر بوده است و انقلاب اسلامی در این هدف گذاری خود قطعا به پیروزی رسیده است ، هر چند حتی در چنین شرایطی باز هم ضرورت انقلاب پابرجاست مثل جایی که پزشکی مریض رو به موتی که احتمال مرگ او بسیار زیاد است را معالجه می کند که هر چند در نهایت آن فرد می میرد اما نتیجه کار، ضرورت رسیدگی آن پزشک به بیمار را زیر سوال نمی برد.

از طرفی همان طور که پیشوایان معصوم ما، هرگز مدعى اصلاح کامل جامعه نبودند؛ هیچ یک از مسؤولان جامعه اسلامى ما نیز هرگز چنین ادعایى را ندارند و نخواهند داشت. البته آنان موظف‏ اند زمینه‏ هاى اصلاح جامعه را فراهم آورند؛ اما تا زمانى که خودِ افراد جامعه اراده نکنند، این برنامه عملى نخواهد شد. و جامعه اسلامی تمام عیار نیز محقق نخواهد شد. نتیجه آنکه بر اساس تعریف و ویژگی هایی که از جامعه اسلامی ارائه شده، جامعه ما معیارهای اساسی جامعه اسلامی را دارد و بر این اساس نمونه های اسلام عملی هم از حیث اجتماعی و ساختارهای خرد و کلان سیاسی (مانند حکومت اسلامی و نظام ولایت فقیه)، روابط اجتماعی، اقتصادی (مانند زکات, خمس، انفاق و ...)، فرهنگی (مانند حجاب، حج و ...) و ... وجود دارد. و هم از حیث فردی اکثریت افراد جامعه ما به اسلام معتقد و به آموزه ها و تعالیم آن عمل می نمایند. البته همچنان که گذشت جامعه اسلامی و نمونه های اسلام عملی دارای مراتب و درجاتی است و نمونه کامل آن از همه جهت، فقط در زمان امام زمان(عج) که تمامی شرایط و زمینه ها مهیا می باشد، تحقق خواهد یافت.

در زمینه نقش انقلاب اسلامی در دینداری مردم به صورت خاص نیز باید بگوییم با وجود تمامی معضلاتی که در گوشه و کنار کشورمان مشاهده می شود (کما اینکه چنین معضلاتی در هر کشوری وجود دارد) ، کشور ما همچنان یکی از پاک ترین کشورهای دنیاست .به عبارت دیگر با مقایسه ای میان جامعه ما با جوامع موجود دنیا می توان دریافت علیرغم تمامی مفاسد و مشکلات موجود و نیز علیرغم هجمه های شدیدی که از هر سوی بر جامعه وارد شده و در صدد است تا جامعه و مردم آن را به ویژه از نظر فرهنگی و اقتصادی به سمت گرداب فساد بکشاند ، جامعه ما همچنان جزء جوامع سالم می باشد که یکی از علل اصلی آن نیز تحقق نظام دینی و بسط و گسترش فضایل دینی در کشور می باشد و نقش آفرینی دین در زندگی مردم به گونه ای است که گاهی اوقات حتی خود غربی ها نیز مجبور به اعتراف می شوند ؛ در این زمینه برخی شواهد از جمله آمار و نظر سنجی های موسسات نظر سنجی بین المللی می توان مورد استناد قرار داد.

در همین راستا برای درک میزان افزایش یا کاهش این روحیه در میان مردم و جوانان لازم است به بررسی برخی رفتارهای معنوی مردم به عنوان شاخص آنها بپردازیم که از میان این شاخص ها و رفتارها به نظر می رسد موارد زیر خود به خود حاکی از میزان افزایش روحیه معنوی در میان مردم جامعه در دوران نظام اسلامی باشد .

این نشانه ها عبارتند از : گسترش حضور مردم در مساجد و نمازهای جماعت ، استقبال بی سابقه و در حال افزایش مردم و به ویژه جوانان از مراسماتی همچون اعتکاف و مراسم احیاء شبهای قدر در مساجد ، حضور پررنگ مردم و جوانان در هیات های مذهبی و شکل گیری دهها هیات مذهبی با هدف تعمیق معرفت دینی در میان مردم و نسل جوان ، استقبال رو به افزایش جوانان و دانشجویان از برگزاری عمره دانش آموزی و دانشجویی و نیز سفرهای زیارتی به عتبات عالیات و سایر اماکن زیارتی ، حضور گسترده مردم و به ویژه جوانان و دانشجویان در اردوهای سالانه راهیان نور و مناطق عملیاتی هشت سال دفاع مقدس ، گسترش فرهنگ قرآن آموزی در کشور به گونه ای که در حال حاضر شاهد رویش دهها حافظ و مفسر قرآنی از بین کودکان ، نوجوانان و به ویژه جوانان در کشور هستیم

سرانجام آخرین نکته ای که باید در مورد این داستان بگوییم این است که نباید اسلام را صرفا به چند مورد محدود از واجبات و محرمات منحصر کرد و رعایت چنین مسائلی را به معنای وجود اسلام در آن جامعه دانست چرا که چنین مواردی قطعا در آن زمان وجود داشت و کسی در آن شک ندارد چنانکه امروزه در برخی از کشورهای اسلامی حتی بیشتر از کشور ما مورد رعایت قرار می گیرد ، بر این اساس آنچه در انقلاب اسلامی هدف گذاری اصلی انقلاب بود ، احیاء اسلام ناب محمدی و پیاده شدن آموزه های والای آن بود که یکی از آنها تشکیل حکومت دینی و اجرای احکام اسلامی بود که در دوران طاغوت به فراموشی سپرده شده بود ، لذا همانطور که انجام نماز و روزه و امثال اینها در دوران یزید وجود داشت ولی با این حال امام حسین ع در نامه به برخی از مسلمانان از مرگ اسلام و سنت های دینی سخن به میان می آورد (رک : تاریخ طبرى، ج 4، ص 265-266.) در شرایط حاکمیت طاغوتی همچون شاه نیز از اسلام جز ظاهر و پوسته ای بی خاصیت که هر از چند گاه ، فاسق خونخواری همچون شاه نیز خود را معتقد به آن معرفی می کرد ، چیزی باقی نمانده و این انقلاب اسلامی بود که آن را احیا کرد .



پاسخ تفصیلی

در پاسخ به این متن شبه داستانی که با هدف القای ناکارآمدی انقلاب اسلامی ایران و نظام برآمده از آن در فضای مجازی منتشر شده است ابتدا لازم است نکته منطقی مهمی را بیان کنیم و آن اینکه در این داستان مغالطه پنهانی وجود دارد که به نظر میرسد طراحان آن از طریق همین مغالطه تلاش کرده اند که به هدف خود برسند ، به عبارت دیگر این داستان در صدد القای این است که هدف انقلاب اسلامی ، احیای اسلام بود اما با ذکر مثال هایی اثبات می کند که نه تنها چنین هدفی با پیروزی انقلاب اسلامی محقق نشده است بلکه انقلاب اسلامی در این مسیر روند عکسی را طی کرده که به اسلام گریزی منجر شده است.

در باره چنین مساله ای توجه به چند نکته حائز اهمیت است ، نخست اینکه اگر انقلاب اسلامی با هدف تغییر و تحول در فردی که پدر داستان است ایجاد شده باشد چندان ضرورتی نداشته و به اصطلاح مشهور ، تحصیل حاصل می باشد چرا که پدر ، از ابتدا مسلمان بوده و نیازی به تغییر و تحول در شخص او وجود نداشته است ، اما اگر هدف انقلاب اسلامی تغییر و تحول در فرزند آن شخص و مسلمان نمودن وی بوده ، قاعدتا با توجه به اینکه چنین هدفی حاصل نشده است ، طبیعتا باید بگوییم انقلاب اسلامی ناکارآمد بوده است ، هر چند حتی در چنین شرایطی باز هم ضرورت انقلاب پابرجاست مثل جایی که پزشکی مریض رو به موتی که احتمال مرگ او بسیار زیاد است را معالجه می کند که هر چند در نهایت آن فرد می میرد اما نتیجه کار، ضرورت رسیدگی آن پزشک به بیمار را زیر سوال نمی برد .



با تمام این احوال نکته اصلی این داستان این است که هدف انقلاب اسلامی نه برای تغییر و تحول پدر داستان و نه برای تغییر و تحول فرزند داستان ، به صورت خاص ، نبوده است بلکه هدف انقلاب اسلامی احیای اسلام و ارزش های اسلامی به صورت عام بوده است و انقلاب اسلامی در این هدف گذاری خود قطعا به پیروزی رسیده است .

درواقع آنچه در آن هیچ شک و شبهه ای وجود ندارد این است که انقلاب اسلامی در هدف اصلی خود که احیاء اسلام در کشور و حتی سرتاسر جهان بود توانسته است به هدف خود برسد که نشانه های آن را در گرایش به اسلام در سرتاسر جهان مشاهده می کنیم و حتی امواج اسلام هراسی که در سال های اخیر در جهان توسط غرب به راه انداخته شده است ناشی از تاثیر گذاری های عمیقی است که اسلام پس از پیروزی انقلاب اسلامی در دل و جان ملت های جهان برجای گذارده و باعث شده است تا اسلام با سرعتی بی نظیر در حال فتح کشورهای اروپایی و آمریکایی و سایر کشورهای جهان شود که همین مساله زنگ خطر را برای غرب که در نیمه دوم قرن بیست ادعای پایان عصر دین و پیروزی سکولاریسم در جهان داشت ، به صدا در آورده و آنان را به تکاپو انداخت که از طریق دست نشانده هایی همچون القاعده و داعش به ارائه اسلامی جعلی و وحشت آفرین به جای اسلام رحمانی پرداخته و مانع از نشر انقلاب اسلامی شوند. همچنین باید به خاطر داشته باشیم که حتی در جهانی که ادعای پلورالیسم و آزادی ادیان و مذاهب سرداده می شود و ضد خدا ترین مکاتب همچون شیطان پرستی و یا گروه های همجنس گرا نیز در آن آزادی مطلق دارند ناگهان با حمایت سران کشورهای غربی ، جریان هایی به منظور مبارزه بر علیه اسلام ظهور کرده و تظاهرات هایی مبنی بر اعلام خطر از تسخیر اسلام توسط اروپا برپا می شود و یا افرادی همچون نخست وزیر انگلیس صریحا از طرح شعارهای تکثر گرایانه و آزادی مذهب که باعث رشد اسلام شده است انتقاد کرده و خواستار برخورد جدی با اسلام می شود و این ها نیست مگر به خاطر گسترش موج اسلام در سراسر جهان که همه و همه به برکت انقلاب اسلامی ایران پدیدار شده است.


اما به لحاظ داخلی نیز هدف انقلاب اسلامی ایران نه فقط مسلمان کردن یک فرد خاص بلکه ایجاد انقلاب در ساختارها و جهت گیری های نظام سیاسی از یک سو و فرهنگ مردم از سوی دیگر بود و اگر چه ممکن است برخی ساختارهای نظام همچنان از مشکلات عدم انطباق کامل با دین رنج ببرند و یا افرادی باشند که علیرغم پرورش یافتن در خانواده های مذهبی ، در مسیر خلاف دین و ارزش های دینی قرار گرفته باشند اما نمی توان به بهانه چنین مواردی اصل کارآمدی انقلاب اسلامی را زیر سوال برد ، در واقع آنچه مهم است همانطور که اشاره شد جهت گیری ساختارهای نظام سیاسی و نیز فرهنگ مردم ایران است که انقلاب اسلامی باعث شده است تا جملگی در مسیر دینی شدن قرار گیرند و حتی بر خلاف تبلیغاتی که صورت می گیرد این انقلاب در روحیه دیندارانه مردم نیز نقش فراوانی داشته است .



به عبارت دیگر هر چند نظام جمهورى اسلامى که بر اساس آموزه‏هاى دین مبین اسلام تشکیل شد، از ابتدا تاکنون تمامى سعى و تلاش خود را در جهت تحقق و اجراى کامل تعالیم و ارزش‏هاى اسلامى در سطح جامعه به کار بسته است و در این راه تا آن جا که امکانات مادى و معنوى اجازه داده از هیچ تلاشى دریغ نکرده است اما باید به این نکته نیز توجه داشت که وجود نظام سیاسى و حقوقى منطبق با دین در صورتى در اجراى کامل تعالیم و ارزش‏هاى اسلامى در سطح جامعه موفق خواهد بود که سایر شرایط و زمینه ‏هاى لازم (از قبیل وجود منابع انسانى مورد نیاز، کارگزاران و مدیرانى صالح، مردم وفادار و همیشه در صحنه، کفایت منابع مادى و اقتصادى و..). مهیا بوده و به علاوه موانع و مشکلات (از قبیل تهدیدات خارجى و تهاجمات نظامى و فرهنگى، محاصره ‏هاى اقتصادى و سیاسى و نظامى، بدعت‏ها و سنت‏ هاى غلط، دنیاگرایى تجمل پرستى و..). وجود نداشته باشد؛ وگرنه هرگز آن حکومت دینى در اصلاح کامل جامعه موفق نخواهد بود. این موضوع درباره حکومت امیرالمؤمنین(ع) نیز مطرح است.

حضرت على(ع) از سوى خداوند متعال به عنوان ولى جامعه اسلامى و هم‏تراز پیامبر اکرم(ص) معرفى شده و هیچ تردیدى در حقانیت و مشروعیت حکومت ایشان وجود ندارد. در قرآن کریم ابلاغ ولایت ایشان به وسیله پیامبر اکرم(ص)، موجب اکمال دین و اتمام نعمت و راضى بودن به دین اسلام دانسته شده است. (مائده، آیه 3) اما با نگاهى به تاریخ پنج‏ساله حکومت مولاى متقیان و اوضاع اجتماعى حاکم بر آن دوران، روشن مى‏ شود که موانع زیادی فراروى آن حضرت بوده است.

جنگ‏هاى داخلى صفین، جمل و نهروان، تهدیدات دشمنان خارجى، کمبود نیروى انسانى توانمند و تربیت یافته، کثرت مشکلات، گستردگى بدعت‏ها و سنت‏هاى فاسد و آلودگى‏ هاى مزمن اجتماعى، تغییر چارچوب نظام ارزشى و... تنها گوشه‏اى از مشکلات موجود در برابر حکومت عدل امام على(ع) است.

دنیاگرایى مردم، خیانت و یا نافرمانى برخى کارگزاران و فرماندهان آن حضرت و... از مسائلى بودند که آن حضرت در تمام دوران حکومت خود با آن روبه ‏رو بودند؛ ولى در همان حال آن حضرت شایسته‏ ترین فرد براى حکومت و زمامدارى جامعه اسلامى در اوضاع آن روز بود و این نابسامانى‏ ها هیچ‏گاه تردیدى در اصل مشروعیت ولایت آن حضرت ایجاد نمى‏ کند. حال آیا مى‏ توان بدلیل وجود آن مشکلات، حکومت امام على(ع) را نالایق و ناکارآمد معرفى کرد و یا این که آن جامعه را غیراسلامى دانست حکومت اسلامى موظف است، با تمامى امکانات و در حد توان خود، زمینه ‏هاى کمال انسان‏ها را فراهم نموده، زمینه‏ هاى فساد را از میان بردارد. اما آیا اینکه با فراهم بودن تمامى این زمینه‏ ها و بستر سازى‏ ها، همه افراد جامعه اصلاح و جامعه کاملاً اسلامى خواهد شد، در جواب مى‏توان به این آیه اشاره کرد که: «انّ الله لا یغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بانفسهم...؛ خداوند هیچ قومى را تغییر نمى‏دهد؛ مگر آنان حال خود را تغییر دهند»، (رعد، آیه 11).



بر مبناى این اصل مهم هرگونه تغییرى در سرنوشت انسان‏ها و اصلاح یا انحطاط اجتماعى و فردى یک جامعه، منوط به خواست و اراده انسان است.

افراد یک جامعه، زمانى به طور کامل اصلاح مى‏ شوند که بر اساس اراده، گزینش و کنش اختیارى خود بتوانند از شرایط محیطى ـ که به برکت حاکمانى عادل و الهى، قوانین مبتنی بر احکام و ارزش‏ها و معارف اسلامى به وجود آمده ـ استفاده کنند و راه تعالى و تکامل خود را در پیش گیرند. بنابراین وجود حاکمانى الهى و سایر شرایط محیطى (قوانین اسلامى، تأمین نیازهاى مادى و رفاه، امنیت و..). هر چند در روند تکاملى و اصلاح جامعه امرى کاملاً ضرورى و لازم است؛ اما به هیچ وجه کافى نیست؛ بلکه اراده و گزینش و کنش اختیارى خود افراد یک جامعه نیز، شرط دیگر این مجموعه است. از این رو شاهدیم که در طول تاریخ، با این که پیشوایان الهى (مانند پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) ) در جامعه بوده ‏اند و تمام شرایط و زمینه‏ هاى رشد و تعالى براى مردم فراهم بوده است؛ اما چون همه افراد آن جامعه، به چنان درک و شناختِ عمیق نرسیده بودند، اصلاح کامل و فراگیر در جامعه محقق نشد.

به علاوه، همان طور که پیشوایان معصوم ما، هرگز مدعى اصلاح کامل جامعه نبودند؛ هیچ یک از مسؤولان جامعه اسلامى ما نیز هرگز چنین ادعایى را ندارند و نخواهند داشت. البته آنان موظف‏ اند زمینه‏ هاى اصلاح جامعه را فراهم آورند؛ اما تا زمانى که خودِ افراد جامعه اراده نکنند، این برنامه عملى نخواهد شد. و جامعه اسلامی تمام عیار نیز محقق نخواهد شد. نتیجه آنکه بر اساس تعریف و ویژگی هایی که از جامعه اسلامی ارائه شده، جامعه ما معیارهای اساسی جامعه اسلامی را دارد و بر این اساس نمونه های اسلام عملی هم از حیث اجتماعی و ساختارهای خرد و کلان سیاسی (مانند حکومت اسلامی و نظام ولایت فقیه)، روابط اجتماعی، اقتصادی (مانند زکات, خمس، انفاق و ...)، فرهنگی (مانند حجاب، حج و ...) و ... وجود دارد. و هم از حیث فردی اکثریت افراد جامعه ما به اسلام معتقد و به آموزه ها و تعالیم آن عمل می نمایند. البته همچنان که گذشت جامعه اسلامی و نمونه های اسلام عملی دارای مراتب و درجاتی است و نمونه کامل آن از همه جهت، فقط در زمان امام زمان(عج) که تمامی شرایط و زمینه ها مهیا می باشد، تحقق خواهد یافت.



در زمینه نقش انقلاب اسلامی در دینداری مردم به صورت خاص نیز باید بگوییم با وجود تمامی معضلاتی که در گوشه و کنار کشورمان مشاهده می شود (کما اینکه چنین معضلاتی در هر کشوری وجود دارد) ، کشور ما همچنان یکی از پاک ترین کشورهای دنیاست و نباید وجود چنین معضلاتی را (که گاه عواملش ندانسته و از روی جهالت به آن دامن می زنند مثل دختر بد حجابی که به دلیل نداشتن درک صحیح از حجاب و نتایج بد حجابی بدون داشتن ذره ای انگیزه فساد ، ناخواسته به فساد در سطح عمومی جامعه دامن می زند) به معنای فساد کل جامعه و یا بی دینی مردم دانست .

به عبارت دیگر با مقایسه ای میان جامعه ما با جوامع موجود دنیا می توان دریافت علیرغم تمامی مفاسد و مشکلات موجود و نیز علیرغم هجمه های شدیدی که از هر سوی بر جامعه وارد شده و در صدد است تا جامعه و مردم آن را به ویژه از نظر فرهنگی و اقتصادی به سمت گرداب فساد بکشاند ، جامعه ما همچنان جزء جوامع سالم می باشد که یکی از علل اصلی آن نیز تحقق نظام دینی و بسط و گسترش فضایل دینی در کشور می باشد و نقش آفرینی دین در زندگی مردم به گونه ای است که گاهی اوقات حتی خود غربی ها نیز مجبور به اعتراف می شوند ؛ در این زمینه برخی شواهد از جمله آمار و نظر سنجی های موسسات نظر سنجی بین المللی نیز وجود دارند که اگر چه به آمارهای منفی آنها به دلیل وجود اغراض خاصی که دارند نمی توان چندان اعتماد کرد ، با این حال آمارهای مثبتی که آنها ارائه می دهند را به دلیل خالی بودن این اغراض می توان مورد استناد قرار داد . به عنوان مثال موسسه نظر سنجی گالوپ که از مشهورترین موسسات نظر سنجی دنیا می باشد مدتی قبل اعلام کرده بود : « دین مهمترین بخش زندگی روزمره ایرانیان را تشکیل می دهد. » . بر اساس این گزارش که به نقل از روزنامه ترکیه ای وطن نقل شده است ، ۸۳ درصد مردم ایران معتقدند که دین در زندگی روزمره آنان نقش بسیار مهمی دارد و همین آمار باعث شده است تا این کشور در ردیف کشورهای بسیار دیندار قرار گیرد . (نقل از سایت ترکیه ، http://www.torkiye.com/news-fa/57.cgi )
یکی از علل چنین مساله این است که ترویج معارف دینی در جامعه ایران پس از انقلاب اسلامی همواره یکی از دغدغه های رهبران انقلاب اسلامی بوده و به اعتقاد ما مجموعه فعالیتهایی که تاکنون در این زمینه شده است نقش مهمی در زمینه ارتقای سطح دینداری مردم داشته است . در همین راستا برای درک میزان افزایش یا کاهش این روحیه در میان مردم و جوانان لازم است به بررسی برخی رفتارهای معنوی مردم به عنوان شاخص آنها بپردازیم که از میان این شاخص ها و رفتارها به نظر می رسد موارد زیر خود به خود حاکی از میزان افزایش روحیه معنوی در میان مردم جامعه در دوران نظام اسلامی باشد که در این بین نقش فعالیت های تبلیغی روحانیون و علما و نیز دستگاه های تبلیغی نظام بسیار برجسته می باشد .

این نشانه ها عبارتند از :

1 – گسترش حضور مردم در مساجد و نمازهای جماعت که البته شاید نتوان آمار دقیقی در این زمینه ارائه کرد اما حتی اگر آماری داشتیم و حتی اگر آمار نمازگزاران مساجد نیز کم بود با توجه به استحباب نماز جماعت و حضور در مساجد ، آمار کم نمی توانست حاکی از بی مبالاتی مردم نسبت به مقوله فرهنگ نماز تلقی گردد . با این حال شواهد موجود حاکی از افزایش اهتمام مردم به ساخت و تجهیز مساجد و حضور در مساجد به منظور نماز جماعت و برگزاری سایر مراسمات دینی از قبیل مراسم ماه رمضان و محرم می باشد .

2 – استقبال بی سابقه و در حال افزایش مردم و به ویژه جوانان از مراسماتی همچون اعتکاف و مراسم احیاء شبهای قدر در مساجد.

3 – حضور پررنگ مردم و جوانان در هیات های مذهبی و شکل گیری دهها هیات مذهبی با هدف تعمیق معرفت دینی در میان مردم و نسل جوان

4– استقبال رو به افزایش جوانان و دانشجویان از برگزاری عمره دانش آموزی و دانشجویی و نیز سفرهای زیارتی به عتبات عالیات و سایر اماکن زیارتی

5 – حضور گسترده مردم و به ویژه جوانان و دانشجویان در اردوهای سالانه راهیان نور و مناطق عملیاتی هشت سال دفاع مقدس که با توجه به اینکه این اردوها امروزه با اهداف معنوی صورت می گیرد و نه صرف سیاحت ، این سفرها حاکی از روحیه معنوی حاضران در این اردوها می باشد.

6– توجه بیش از حد به فرهنگ عفاف و حجاب در جامعه .

7– گسترش فرهنگ قرآن آموزی در کشور به گونه ای که در حال حاضر شاهد رویش دهها حافظ و مفسر قرآنی از بین کودکان ، نوجوانان و به ویژه جوانان در کشور هستیم که بسیاری از آنها در سطح بین المللی چنان درخشش یافته اند که با تقدیر های جهانیان مواجه شده اند . شایان ذکر است که ویژگی مهم این رفتارها این است که از عنصر مهم اختیار و اراده خود مردم ناشی می گردد و بر خلاف برخی کشورها که در آنها رعایت ظاهری مسائل دینی همچون چادر و یا حضور در نماز جماعت عمدتا از روی اجبار و بر اساس دستورات حکومتی صورت می گیرد در کشور ما توجه به این امور از روی اختیار کامل صورت می گیرد و این از ویژگی های یک نظام اسلامی ایده آل می باشد که در عین اشاعه و گسترش فرهنگ دینی و مقابله با مظاهر گمراه کننده ، عمل به این فرهنگ را آزاد گذاشته و هیچ عنصر جبری را در مسیر عمل به شریعت اسلامی و نیز مظاهر دینی مجاز نمی داند به عنوان مثال هیچ کسی نمی تواند ادعا نماید که استقبال بی نظیر مردم از واجبی معنوی همچون حج تمتع که با نگاه مادی گرایانه رایج در جهان متضمن از بین رفتن وقت و سرمایه می باشد و از دید معرفت دینی یک سفر معنوی و خدایی می باشد بر اساس زور و اجبار حکومتی صورت گرفته باشد .


سرانجام آخرین نکته ای که باید در مورد این داستان بگوییم این است که نباید اسلام را صرفا به چند مورد محدود از واجبات و محرمات منحصر کرد و رعایت چنین مسائلی را به معنای وجود اسلام در آن جامعه دانست چرا که چنین مواردی قطعا در آن زمان وجود داشت و کسی در آن شک ندارد چنانکه امروزه در برخی از کشورهای اسلامی حتی بیشتر از کشور ما مورد رعایت قرار می گیرد ، بر این اساس آنچه در انقلاب اسلامی هدف گذاری اصلی انقلاب بود ، احیاء اسلام ناب محمدی و پیاده شدن آموزه های والای آن بود که یکی از آنها تشکیل حکومت دینی و اجرای احکام اسلامی بود که در دوران طاغوت به فراموشی سپرده شده بود ، لذا همانطور که انجام نماز و روزه و امثال اینها در دوران یزید وجود داشت ولی با این حال امام حسین ع در نامه به برخی از مسلمانان از مرگ اسلام و سنت های دینی سخن به میان می آورد (رک : تاریخ طبرى، ج 4، ص 265-266.) در شرایط حاکمیت طاغوتی همچون شاه نیز از اسلام جز ظاهر و پوسته ای بی خاصیت که هر از چند گاه ، فاسق خونخواری همچون شاه نیز خود را معتقد به آن معرفی می کرد ، چیزی باقی نمانده و این انقلاب اسلامی بود که آن را احیا کرد .
  • محسن شریف

نظرات (۲)

سلام
بسیار مفید و تأثیرگذار بود
این روزها فضای کجازی و حقیقی پر از شبهه های گوناگون و خطرناک شده
آفرین و درود بر شما که به دنبال پاسخ گویی به این شبهات و روشنگری هستید
یاعلی
  • میثم علی زلفی
  • سلام
    دست مریزاد بر توی دلسوز ایستاده. (در مقابل نشسته)
    پاسخ:
    من این مطلب رو منتشر کردم فقط
    یکی از دوستان فرستاده بود
    ممنون از حسن نظر شما
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی